خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حلنشده
[صفت]
unsolved
/ˌʌnˈsɑːlvd/
غیرقابل مقایسه
1
حلنشده
حلنشدنی
1.an unsolved mystery/murder/crime
1. یک (معمای) قتل حلنشده
تصاویر
کلمات نزدیک
unsolvable
unsolicited
unsold
unsociable
unsmiling
unsolved crime
unsophisticated
unsorted
unsound
unspeakable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان