1 . بدون موفقیت
[قید]

unsuccessfully

/ˌʌnsəkˈsesfəli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بدون موفقیت

مترادف و متضاد successfully
  • 1.She tried unsuccessfully to lift the box.
    1. او بدون موفقیت تلاش کرد تا جعبه را بلند کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان