[صفت]

unsuccessful

/ˌʌn.səkˈses.fəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more unsuccessful] [حالت عالی: most unsuccessful]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ناموفق

معادل ها در دیکشنری فارسی: ناموفق نافرجام
مترادف و متضاد successful
  • 1.His application was unsuccessful.
    1. درخواست او ناموفق بود.
  • 2.They made several unsuccessful attempts to reach the men.
    2. آنها چندین تلاش ناموفق برای دسترسی به آن مردان انجام دادند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان