خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تا خرخره غرق چیزی بودن
[عبارت]
up to the chin in
/ʌp tu ðə ʧɪn ɪn/
1
تا خرخره غرق چیزی بودن
سخت مشغول کاری بودن
1.She has been up to her chin all morning in work to try and get ready for school work.
1. او تمام صبح تا خرخره غرق در کارش بوده تا تکلیف مدرسه اش را آماده کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
up to speed
up to one's neck
up to one's ears
up to date
up to
up-anchor
up-and-coming
up-and-under
up-market
up-to-the-minute
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان