خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بهطرف بالا
2 . رو به بالا
[قید]
upward
/ˈʌpwərd/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بهطرف بالا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بالا
سربالا
سربالا
مترادف و متضاد
downwards
1.We climbed upward, toward the top of the mountain.
1. ما بهطرف بالا، بهسمت قله کوه صعود کردیم.
[صفت]
upward
/ˈʌpwərd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more upward]
[حالت عالی: most upward]
2
رو به بالا
صعودی، بالارونده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سربالا
صعودی
an upward glance
نگاهی رو به بالا
an upward movement in property prices
حرکتی صعودی در قیمت املاک
تصاویر
کلمات نزدیک
upturned nose
upturned
upturn
uptown
uptight
upwards
upwind
uranium
uranium enrichment
uranus
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان