خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مودب
[صفت]
urbane
/ɜːrˈbeɪn/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more urbane]
[حالت عالی: most urbane]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مودب
مبادی آداب، با نزاکت
مترادف و متضاد
polished
witty
1.He was charming and urbane.
1. او مردی جذاب و مبادی ادب بود.
2.I looked at the urbane, relaxed person seated opposite.
2. من به فرد مودب و آرامی که روبه رویم نشسته بود نگاه کردم.
تصاویر
کلمات نزدیک
urban sprawl
urban planning
urban
uranus
uranium enrichment
urbanization
urbanize
urdu
urea
ureter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان