Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . مصرفکننده
2 . کاربر
[اسم]
user
/ˈjuː.zər/
قابل شمارش
1
مصرفکننده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کاربر
1.drug users
1. مصرفکنندگان مواد مخدر
2
کاربر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
استفادهکننده
1.a site with more than 2 million registered users
1. یک وبسایت با بیش از 2میلیون کاربر ثبت نام شده
2.We're always working to improve the user experience.
2. ما همیشه در حال کار هستیم تا تجربه کاربری را بهبود دهیم.
computer/internet/mobile phone users
کاربر کامپیوتر/اینترنت/موبایل
تصاویر
کلمات نزدیک
usenet
useless
usefulness
usefully
useful
user group
user-friendly
username
user’s guide
usher
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان