[صفت]

useful

/ˈjuːs.fəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more useful] [حالت عالی: most useful]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سودمند مفید

معادل ها در دیکشنری فارسی: به درد بخور پرفایده سودمند مفید
مترادف و متضاد advantageous beneficial functional practical disadvantageous useless
  • 1.A good knife is probably one of the most useful things you can have in a kitchen.
    1. یک چاقوی خوب احتمالاً سودمندترین چیزی است که می‌توانی در یک آشپزخانه داشته باشی.
useful for something
مفید برای چیزی
  • The space under the desk is useful for storing CDs.
    فضای زیر میز برای مرتب کردن سی‌دی‌ها مفید است.
useful to something/somebody
مفید برای چیزی/کسی
  • techniques that could be useful to teachers
    روش‌هایی که می‌تواند برای معلم‌ها مفید باشد
to find something useful
چیزی را سودمند/مفید یافتن
  • Did you find the book useful?
    آیا کتاب را مفید یافتی؟
to prove useful
مفید واقع شدن
  • This equipment could prove useful in testing babies’ hearing.
    این دستگاه می‌تواند در آزمودن شنوایی نوزادان مفید واقع شود.
[عبارات مرتبط]
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان