Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . حس (اشاره به حالات درونی فرد)
[اسم]
vibes
/vaɪbz/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
حس (اشاره به حالات درونی فرد)
حالت، موج، اتمسفر
مترادف و متضاد
vibe
vibrations
good/bad vibes
حس خوب/بد
1. I have good vibes about this contract.
1. من حس خوبی درباره این قرارداد دارم.
2. I’ve had bad vibes about her lately.
2. من اخیرا درباره او حس بدی داشتم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
vibe
viaticus settlement
viaticus
viatication
viatical settlement
vibist
viborg
vibraharp
vibramycin
vibrancy
کلمات نزدیک
viand
viaduct
viable
via
vhs
vibrant
vibraphone
vibrate
vibrate mode
vibrating
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان