[فعل]

to vibrate

/vaɪˈbreɪt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: vibrated] [گذشته: vibrated] [گذشته کامل: vibrated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 لرزیدن ارتعاش داشتن

  • 1.Every time a train went past the walls vibrated.
    1. هربار که قطار رد می‌شود دیوارها می‌لرزند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان