Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . پیروز
2 . ویکتور (اسم کوچک مردانه)
[اسم]
victor
/ˈvɪktər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پیروز
برنده، قهرمان، فاتح
معادل ها در دیکشنری فارسی:
برنده
غالب
مترادف و متضاد
winner
1.At the end of the game, the blue team was the victor.
1. در پایان مسابقه، تیم آبی برنده شد.
2
ویکتور (اسم کوچک مردانه)
(Victor)
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
victimless crime
victimizer
victimized
victimize
victimization
victor emanuel ii
victor emanuel iii
victor franz hess
victor herbert
victor hess
کلمات نزدیک
victimize
victimization
victim support
victim
vicky
victoria
victorian
victorious
victory
video
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان