1 . پیروز
[صفت]

victorious

/vɪkˈtɔriəs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more victorious] [حالت عالی: most victorious]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پیروز

مترادف و متضاد conquering successful triumphant defeated unsuccessful
  • 1.Our girls' volleyball squad was victorious over a taller team.
    1. تیم والیبال دخترانه ما در برابر تیم قدبلندتر پیروز شد.
  • 2.Playing in New Jersey, the Jets were victorious two years in a row.
    2. تیم "جتز" که در نیوجرسی بازی می‌کنند دو سال پشت سر هم پیروز شدند.
  • 3.Terry faced the challenge with the bad attitude that he could not be victorious.
    3. "تری" با این دید بد با چالش مواجه شد که نمی‌تواند پیروز شود.
تصاویر
  •  تصویر victorious - دیکشنری انگلیسی بیاموز
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان