خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیروزی
[اسم]
victory
/ˈvɪk.tə.ri/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پیروزی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
برد
پیروزی
نصرت
ظفر
غلبه
فتح
فیروزی
مترادف و متضاد
defeat
1.This result is a victory for democracy.
1. این نتیجه یک پیروزی برای دموکراسی است.
2.to gain victory
2. پبروز شدن
to claim victory
اعلام پیروزی کردن
Opposition leaders will claim victory if the turnout is lower than 50%.
رهبران حزب مخالف اعلام پیروزی خواهند کرد، اگر تعداد رأیدهندگان کمتر از 50 درصد باشد.
تصاویر
کلمات نزدیک
victorious
victorian
victoria
victor
victimize
video
video blog
video card
video cassette recorder
video clip
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان