خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . هنرهای تجسمی
[اسم]
visual arts
قابل شمارش
1
هنرهای تجسمی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هنرهای تجسمی
تصاویر
کلمات نزدیک
visual aid
visual
vista
visor
visitors’ book
visual display unit
visualise
visualization
visualize
visualized
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان