Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تصور کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to visualize
/ˈvɪʒuəlaɪz/
فعل گذرا
[گذشته: visualized]
[گذشته: visualized]
[گذشته کامل: visualized]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تصور کردن
تجسم کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تجسم کردن
مجسم کردن
مترادف و متضاد
imagine
1.Try to visualize him as an old man.
1. سعی کن او را شبیه یک مرد پیر تصور کنی.
تصاویر
کلمات نزدیک
visualization
visualise
visual display unit
visual arts
visual aid
visualized
visually
visually impaired
visually-impaired
vital
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان