خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رایگیری
[اسم]
voting
/ˈvoʊtɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رایگیری
انتخابات
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رایگیری
1.Voting will take place on May 1.
1. انتخابات در 1 مه برگزار خواهد شد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
vote
voraciously
voracious
vomit up
vomit
voucher
vow
vox
voyage
vulgar
کلمات نزدیک
voter
vote-rigging
vote of thanks
vote of no confidence
vote of confidence
votive
vouch for
voucher
vow
vowel
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان