خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کوپن
[اسم]
voucher
/ˈvaʊtʃər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کوپن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بن
1.a voucher for a free meal
1. یک کوپن برای غذای مجانی
2.This discount voucher entitles you to 10% off your next purchase.
2. این کوپن تخفیف به شما در خرید بعدی 10% تخفیف میدهد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
voting
vote
voraciously
voracious
vomit up
vow
vox
voyage
vulgar
vulnerable
کلمات نزدیک
vouch for
votive
voting
voter
vote-rigging
vow
vowel
voyage
voyager
vp
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان