Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . سرریز
[اسم]
weir
/wɪr/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سرریز
بند
1.Flood water was pouring over the weir in a thundering torrent.
1. سیلاب داشت از بند به درون جریان خروشان سرازیر میشد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
weill
weil's disease
weil
weighty
weightlifting platform
weird
weird fiction
weird menace
weird out
weird sister
کلمات نزدیک
weighty
weightlifting
weightlifter
weightlessness
weightless
weird
weirdly
weirdo
welch
welcome
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان