خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خوشاندام
[صفت]
well-built
/ˌwelˈbɪlt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: better-built]
[حالت عالی: best-built]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خوشاندام
خوشهیکل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
برومند
1.He was a well-built man, in his forties.
1. او مردی خوشاندام چهل و خردهای ساله بود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
preadolescence
tween
devastated
petrified
pay attention
honey dipper
ice cream cone
juice box
game boy
canned fish
کلمات نزدیک
well-brought-up
well-bred
well-being
well-behaved
well-balanced
well-connected
well-cooked
well-defined
well-deserved
well-digger
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان