1 . خوش‌اندام
[صفت]

well-built

/ˌwelˈbɪlt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: better-built] [حالت عالی: best-built]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خوش‌اندام خوش‌هیکل

معادل ها در دیکشنری فارسی: برومند
  • 1.He was a well-built man, in his forties.
    1. او مردی خوش‌اندام چهل و خرده‌ای ساله بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان