1.
برای به پرواز درآوردن یک بادبادک، به میزان کافی باد نیست.
strong/high/light/gentle winds
بادهای شدید/پرقدرت/ملایم/ضعیف
1.
The weather forecast warned of strong winds and rain for today.
1.
گزارش هواشناسی امروز در مورد وقوع باران و بادهای شدید هشدار داد.
2.
There was a gentle wind blowing.
2.
باد ملایمی میوزید.
a north/south/east/west wind
باد شمالی/جنوبی/شرقی/غربی
a bitter/cold/biting wind
باد سوزدار/سرد
a gust of wind
وزش شدید باد
wind speed/direction
سرعت/جهت باد
کاربرد واژه wind به معنای باد
معنای اول و اصلی واژه wind، "باد" است. "باد" به هوایی گفته می شود که بنا به دلایل طبیعی با سرعت در حال حرکت است.
مثال: ".There was a gentle wind blowing" (باد ملایمی می وزید.)
از دیگر معانی واژه wind می توان به "هوا" ، "نفس" ، "باد شکم" و "ساز های بادی یا نوازندگان ساز های بادی" اشاره کرد. به مثال های زیر توجه کنید.
".I need time to get my wind back after that run" (پس از آن دویدن به زمان نیاز دارم تا نفس بگیرم.)
".Try to bring the baby's wind up" (سعی کن باد شکم (گلو) بچه را بگیری.)