خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مجوز کار (در خارج از کشور)
[اسم]
work permit
/ˈwɜːrk pɜːrmɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مجوز کار (در خارج از کشور)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اجازه کار
تصاویر
کلمات نزدیک
work overtime
work out all the bugs
work out a way
work out
work oneself into a lather
work release
work to rule
work up
work with a computer
work-life balance
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان