خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . الکل
2 . نوشیدنی الکلی
[اسم]
alcohol
/ˈæl.kəˌhɔːl/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
الکل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
الکل
1.Most wines contain between 10% and 15% alcohol.
1. بیشتر شرابها حاوی (چیزی بین) 10% تا 15% الکل هستند.
an alcohol-free beer
آبجوی بدون الکل
2
نوشیدنی الکلی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آبشنگولی
مشروب
مسکر
culturally sensitive
مترادف و متضاد
alcoholic drink
booze
liquor
1.He never drinks alcohol.
1. او هیچوقت نوشیدنی الکلی نمینوشد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
alces alces
alcedinidae
alca torda
albumen
album
alcohol-dependent
alcoholic
alcoholic beverage
alcoholic drink
alcoholism
کلمات نزدیک
alcmene
alchemy
alchemist
alchemical
albumin
alcoholic
alcoholism
alcoholmeter
alcopop
alcove
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان