خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سطل
[اسم]
bin
/bɪn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سطل
محفظه
1.A rubbish bin
1. سطل زباله
2.Put those empty cans in the recycling bin.
2. آن قوطی های خالی را در سطل بازیافت بگذار.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
biltong
bilo-bilo
billy goat
billion
billiards
bin liner
binary
bind
bindi
bindle
کلمات نزدیک
bimonthly
bimbo
billycock
billy goat
billy club
bin liner
binary
binary system
bind
binder
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان