1 . جور بودن 2 . قاطی (جمعیت) شدن
[فعل]

to blend in

/blɛnd ɪn/
فعل ناگذر
[گذشته: blended in] [گذشته: blended in] [گذشته کامل: blended in]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 جور بودن آمدن (رنگ و...) با چیزی

  • 1.Choose curtains that blend in with your decor.
    1. پرده‌هایی را انتخاب کن که با دکور (خانه)ات بیاید.
  • 2.The carpet doesn't blend in with the rest of the room.
    2. فرش با بقیه اتاق جور نیست.

2 قاطی (جمعیت) شدن

  • 1.The thieves soon blended in with the crowd and got away.
    1. دزدها زود قاطی جمعیت شدند و در رفتند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان