1 . فشارخون
[اسم]

blood pressure

/blʌd ˈprɛʃər/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فشارخون

معادل ها در دیکشنری فارسی: فشار خون
to have high/low blood pressure
فشارخون بالا/پایین داشتن
to take somebody’s blood pressure
فشارخون کسی را اندازه گرفتن
  • The nurse will take your blood pressure in a moment.
    پرستار لحظاتی دیگر فشارخون شما را (اندازه) خواهد گرفت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان