1 . استتار 2 . استتار کردن
[اسم]

camouflage

/ˈkæməˌflɑʒ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 استتار پوشش

معادل ها در دیکشنری فارسی: استتار
  • 1.army troops in camouflage
    1. سربازان ارتش در استتار [سربازان استتار کرده]
[فعل]

to camouflage

/ˈkæməˌflɑʒ/
فعل گذرا
[گذشته: camouflaged] [گذشته: camouflaged] [گذشته کامل: camouflaged]

2 استتار کردن مخفی کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: استتار کردن
  • 1.The soldiers camouflaged themselves with leaves.
    1. سربازان خود را با [بوسیله] برگ ها استتار کردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان