1 . موکول کردن
[فعل]

to carry over

/ˈkæri ˈoʊvər/
فعل گذرا
[گذشته: carried over] [گذشته: carried over] [گذشته کامل: carried over]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 موکول کردن انتقال دادن

  • 1.We were forced to carry over the sale to another date.
    1. ما مجبور شدیم حراجی را به تاریخ دیگری موکول کنیم.
  • 2.We'll have to carry this paragraph over to the next page.
    2. ما مجبور خواهیم بود این پاراگراف را به صفحه بعد منتقل کنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان