1 . ناظر
[اسم]

controller

/kənˈtroʊlər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ناظر بازرس، کنترل کننده

معادل ها در دیکشنری فارسی: بازبین
  • 1.An air traffic controller
    1. ناظر [کنترل کننده] ترافیک هوایی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان