1 . ضدتولیدی
[صفت]

counter-productive

/ˌkaʊntərprəˈdʌktɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more counter-productive] [حالت عالی: most counter-productive]

1 ضدتولیدی زیان‌بخش

  • 1.counterproductive policies
    1. سیاست‌های ضدتولیدی
  • 2.Increases in taxation would be counterproductive.
    2. افزایش در مالیات زیان‌بخش خواهد بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان