[اسم]

douche

/duːʃ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دوش آب

2 دوش واژینال

3 آدم نفرت‌انگیز آدم پست

[فعل]

to douche

/duːʃ/
فعل ناگذر
[گذشته: douched] [گذشته: douched] [گذشته کامل: douched]

4 دوش گرفتن حمام رفتن

  • 1.She douched every morning.
    1. او هر روز صبح حمام می‌رفت.

5 استفاده کردن از دوش واژینال برای شستشو

  • 1.Never douche if you are pregnant.
    1. اگر باردار هستید، هرگز از دوش واژینال استفاده نکنید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان