Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خفه کردن صدا به خاطر وجود صدای بلندتر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to drown out
/draʊn aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: drowned out]
[گذشته: drowned out]
[گذشته کامل: drowned out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
خفه کردن صدا به خاطر وجود صدای بلندتر
خاموش کردن، گم شدن (صدا)
1.A train blew its whistle and drowned his voice.
1. قطاری سوت کشید و صدای او را خفه کرد.
2.The noise of the battle was drowned out by his aircraft’s engine.
2. سر و صدای نبرد توسط صدای موتور هواپیمای او خاموش شد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
drown
drouth
drought
droste effect
dropped egg
drowsing
drowsy
drug
drug dealer
drug peddler
کلمات نزدیک
drown one's sorrows
drown
droves
drove
drought
drowning
drowsily
drowsiness
drowsy
drubbing
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان