1 . شادمانی
[اسم]

glee

/gli/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شادمانی خوشحالی

معادل ها در دیکشنری فارسی: انبساط خوشحالی شادمانی شعف
  • 1.She couldn’t hide her glee when her rival came last.
    1. او نتوانست شادمانی‌اش را پنهان کند، وقتی که رقیبش [حریفش] آخر شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان