Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آرایشگر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
hairdresser
/ˈherˌdres.ər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آرایشگر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آرایشگر
مشاطه
آیینهدار
مترادف و متضاد
barber
hairstylist
1.I have a four o'clock appointment with the hairdresser.
1. من برای ساعت 4 با آرایشگر وقت دارم.
2.Who's your hairdresser?
2. آرایشگر تو چه کسی است؟
تصاویر
کلمات نزدیک
hairdo
haircut
hairbrush
hairband
hair-splitting
hairdresser’s
hairdressing
hairdryer
hairgrip
hairless
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان