1 . پنهان شدن 2 . پنهان کردن
[فعل]

to hide away

/haɪd ɐweɪ/
فعل ناگذر
[گذشته: hid away] [گذشته: hid away] [گذشته کامل: hidden away]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پنهان شدن مخفی شدن

  • 1.The cops are getting closer—you guys really need to find a place to hide away.
    1. پلیس‌ها دارند نزدیک‌تر می‌شوند؛ شماها واقعاً باید جایی برای مخفی شدن پیدا کنید.
  • 2.The refugees hid away in a cave.
    2. فراری‌ها در غار پنهان شدند.

2 پنهان کردن مخفی کردن

  • 1.She hides herself away in her office all day.
    1. او تمام روز خود را در دفترش مخفی می‌کند.
  • 2.The squirrel hides away nuts underground.
    2. سنجاب زیر زمین آجیل پنهان می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان