1 . تناقض
[اسم]

inconsistency

/ˌɪnkənˈsɪstənsi/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تناقض ناسازگاری، تضاد

معادل ها در دیکشنری فارسی: تضاد منافات مغایرت
  • 1.the inconsistency between his expressed attitudes and his actual behavior.
    1. تناقض بین نگرش‌های بیان‌شده او و رفتار واقعی‌اش.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان