[اسم]

lawn

/lɔːn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 چمن علفزار

معادل ها در دیکشنری فارسی: چمن
  • 1.In summer we have to mow the lawn twice a week.
    1. در تابستان ما مجبوریم هفته‌ای دوبار چمن را چمن زنی کنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان