1 . تظاهر 2 . بالماسکه
[اسم]

masquerade

/ˌmæskəˈreɪd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تظاهر ریا، فریبکاری

مترادف و متضاد pretense
  • 1.She didn’t really love him, but she kept up the masquerade for the children’s sake.
    1. او واقعا عاشقش نبود، اما به خاطر بچه‌ها به تظاهر ادامه داد.

2 بالماسکه

معادل ها در دیکشنری فارسی: بالماسکه
مترادف و متضاد masked ball
توضیح درباره masquerade
نوعی مهمانی یا مراسم رقص که شرکت‌کنندگان آن ماسک بر صورت می‌زنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان