1 . پیام 2 . معنی اصلی 3 . پیام دادن (از طریق موبایل)
[اسم]

message

/ˈmes.ɪdʒ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پیام

معادل ها در دیکشنری فارسی: پیام پیغام
مترادف و متضاد memo note
to give somebody a message
به کسی پیام دادن
  • Could you give Jen a message from me, please?
    می‌توانی لطفا از طرف من به "جن" یک پیام بدهی؟
to get somebody's message
پیام کسی را گرفتن
  • 1. Did you get my message?
    1. آیا پیام من را گرفتی؟
  • 2. I got your message that you were going to be late.
    2. من پیام تو را که تاخیر خواهی داشت گرفتم.
to leave a message
پیام گذاشتن
  • I've left her several messages, but she hasn't returned my call.
    برای او چندین پیام گذاشتم، اما او با من تماس نگرفته‌است.
to take a message
پیام دریافت کردن
  • Jenny's not here at the moment. Can I take a message?
    "جنی" الان اینجا نیست. می‌توانم پیام شما را دریافت کنم؟
message from somebody (to somebody)
پیام از طرف کسی (به کسی)
  • a televised message from the President to the American people
    پیامی تلویزیونی از طرف رییس‌جمهور به مردم آمریکا
توضیحاتی در رابطه با اسم message
معادل اسم message در فارسی "پیام" است. در واقع به اطلاعاتی که برای کسی در قالب پیغام فرستاده می‌شود و یا باقی گذاشته می‌شود، کسی که امکان ارتباط مستقیم با او وجود ندارد، message یا پیام گفته می‌شود پیام‌ها غالبا به‌صورت نوشته یا شفاهی هستند. مثال:
"?Did you get my message" (آیا پیام من را گرفتی؟)

2 معنی اصلی مفهوم، پیام

مترادف و متضاد idea meaning sense
  • 1.The movie's message is that ultimately, rich and poor are alike.
    1. معنی اصلی این فیلم آن است که در نهایت، غنی و فقیر به مثابه هم هستند.
توضیحاتی در رابطه با اسم message
معادل فارسی اسم message در این مفهوم "معنی اصلی" است. اسم message در این مفهوم اشاره دارد به نکته سیاسی، اجتماعی و یا اخلاقی که موضوع اصلی یک کتاب، فیلم و سخنرانی و ... است، در واقع پیام اصلی آن. مثال:
".The movie's message is that ultimately, rich and poor are alike" (معنی اصلی این فیلم آن است که در نهایت، غنی و فقیر به مثابه هم هستند.)
[فعل]

to message

/ˈmes.ɪdʒ/
فعل گذرا
[گذشته: messaged] [گذشته: messaged] [گذشته کامل: messaged]

3 پیام دادن (از طریق موبایل)

to message somebody
به کسی پیام دادن
  • Fiona just messaged me.
    "فیونا" همین الان به من پیام داد.
to message somebody something
به کسی چیزی پیام دادن
  • Brian messaged me the news.
    برایان خبر را به من پیام داد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان