خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نامهرسان
[اسم]
messenger
/ˈmɛsənʤər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نامهرسان
قاصد، نامهبر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیک
سروش
فرستاده
قاصد
1.He is a messenger.
1. او یک نامهرسان است.
تصاویر
کلمات نزدیک
messaging
message board
message
mess up
mess around
messiah
messianic
messrs
messy
messy divorce
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان