1 . پانتومیم 2 . با ایما و اشاره گفتن
[اسم]

mime

/maɪm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پانتومیم ادابازی

مترادف و متضاد dumbshow
  • 1.a mime artist
    1. یک هنرمند پانتومیم
  • 2.She performed a brief mime.
    2. او ادابازی خلاصه ای اجرا کرد.
[فعل]

to mime

/maɪm/
فعل ناگذر
[گذشته: mimed] [گذشته: mimed] [گذشته کامل: mimed]

2 با ایما و اشاره گفتن با حرکات دست و بدن نشان دادن، ادابازی کردن

  • 1.He mimed that he was hungry.
    1. با ایما و اشاره گفت که گرسنه است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان