[اسم]

morning

/ˈmɔːr.nɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 صبح

معادل ها در دیکشنری فارسی: بامداد صبح صبحگاه صبحگاهی
مترادف و متضاد before noon dawn morn sunrise
  • 1.I got up late this morning.
    1. من امروز صبح دیر بیدار شدم.
  • 2.I have a dentist appointment tomorrow morning.
    2. من فردا صبح یک وقت دندان پزشک دارم.
  • 3.I work three mornings a week at the bookstore.
    3. من سه (روز) صبح در هفته را در یک کتابفروشی کار می کنم.
توضیحاتی در رابطه با اسم morning
معادل فارسی اسم morning "صبح" است. به مدت زمان بین نیمه شب تا ظهر، بخصوص از زمان طلوع آفتاب تا ظهر، morning یا صبح گفته می شد. مثال:
".I got up late this morning" (من امروز صبح دیر بیدار شدم.)
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان