1 . جریمه کردن 2 . کلاهبرداری کردن
[فعل]

to mulct

/mʌlkt/
فعل گذرا
[گذشته: mulcted] [گذشته: mulcted] [گذشته کامل: mulcted]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 جریمه کردن تاوان گرفتن، تنبیه کردن

  • 1.No government dared to mulct the taxpayer for such a purpose.
    1. هیچ دولتی جرئت نداشت مالیات‌دهندگان را برای چنین هدفی جریمه کند.

2 کلاهبرداری کردن سر کسی کلاه گذاشتن

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان