1 . بسته 2 . بسته‌بندی کردن
[اسم]

package

/ˈpæk.ɪdʒ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بسته ظرف

معادل ها در دیکشنری فارسی: بسته
مترادف و متضاد parcel
  • 1.a package of rice
    1. یک ظرف برنج
  • 2.A package was delivered for you today.
    2. امروز بسته‌ای برای تو ارسال [تحویل داده] شد.
  • 3.I need to get to the post office to send this package.
    3. باید به اداره پست بروم تا این بسته را ارسال کنم.
  • 4.The computer comes with a software package.
    4. این کامپیوتر شامل یک بسته نرم‌افزاری می‌شود.
[فعل]

to package

/ˈpæk.ɪdʒ/
فعل گذرا
[گذشته: packaged] [گذشته: packaged] [گذشته کامل: packaged]

2 بسته‌بندی کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: بسته‌بندی کردن
  • 1.We package our products in recyclable materials.
    1. ما محصولاتمان را با وسایل قابل بازیافت بسته‌بندی می‌کنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان