1 . عابر پیاده
[اسم]

pedestrian

/pəˈdɛstriən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 عابر پیاده

معادل ها در دیکشنری فارسی: پیاده رونده عابر پیاده
مترادف و متضاد walker driver
  • 1.I don't doubt that a pedestrian can get places faster than a car in downtown traffic.
    1. من شک ندارم که یک عابر پیاده سریع‌تر از یک ماشین در ترافیک مرکز شهر می‌تواند به مقصد برسد.
  • 2.The police say it is urgent that pedestrians stay on the sidewalk .
    2. پلیس می‌گوید که لازم است عابرین پیاده در پیاده‌روها بمانند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان