1 . سردرگم
[صفت]

perplexed

/pərˈplekst/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more perplexed] [حالت عالی: most perplexed]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سردرگم مات و مبهوت، گیج

معادل ها در دیکشنری فارسی: حیران هاج و واج سردرگم سرگردان
  • 1.She looked perplexed.
    1. او سردرگم به نظر می‌رسید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان