خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ورور
2 . ورور کردن
[اسم]
prattle
/ˈprætəl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ورور
چرت و پرت، حرف کودکانه
مترادف و متضاد
babble
chatter
1.do you intend to keep up this childish prattle?
1. آیا قصد داری این ورور کودکانه را ادامه دهی؟
2.Don't listen to her prattles!
2. به چرت و پرت هایش گوش نده!
[فعل]
to prattle
/ˈprætəl/
فعل گذرا
صرف فعل
2
ورور کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ور ور کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
prate
prat
prank
prance
pram
prawn
pray
prayer
prayer book
prayer room
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان