1 . به‌سرعت و فهرست‌وار گفتن 2 . پشت سر هم انجام دادن
[فعل]

to reel off

/ˈriːl ˈɔf/
فعل گذرا
[گذشته: reeled off] [گذشته: reeled off] [گذشته کامل: reeled off]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به‌سرعت و فهرست‌وار گفتن فهرست کردن

  • 1.She immediately reeled off several names.
    1. او بلافاصله چندین اسم فهرست کرد.

2 پشت سر هم انجام دادن دوباره و دوباره انجام دادن

informal
  • 1.The Yankees reeled off 14 wins.
    1. (تیم) یانکی‌ها 14 برد پشت سر هم به دست آورد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان