خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گچکاری کردن
2 . ارائه دادن
3 . شناخته شدن
4 . ترجمه کردن
[فعل]
to render
/ˈrendər/
فعل گذرا
[گذشته: rendered]
[گذشته: rendered]
[گذشته کامل: rendered]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
گچکاری کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
گچبری کردن
specialized
1.External walls will be rendered and tiled.
1. دیوارهای خارجی گچکاری و کاشیکاری خواهند شد.
2
ارائه دادن
to render a service to somebody
خدماتی به فردی ارائه دادن
3
شناخته شدن
محسوب شدن
مترادف و متضاد
make
1.His report was rendered unimportant by the release of new information.
1. گزارش او توسط انتشار اطلاعات جدید غیرمهم شناخته شد.
4
ترجمه کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ترجمه کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
rend
renascent
rename
renal
renaissance man
rendering
rendezvous
rendition
rene
renee
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان