1 . افشا 2 . الهام 3 . حقیقت افشاشده
[اسم]

revelation

/ˌrevəˈleɪʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 افشا آشکارسازی، فاش‌سازی

معادل ها در دیکشنری فارسی: افشا افشاگری
مترادف و متضاد disclosure
the revelation of a plot to assassinate the king
افشای دسیسه‌ای برای ترور کردن پادشاه

2 الهام وحی

معادل ها در دیکشنری فارسی: وحی مکاشفه

3 حقیقت افشاشده راز فاش‌شده

revelations about her private life
حقایق افشاشده درباره زندگی خصوصی او
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان