[صفت]

rudimentary

/ˌrudəˈmɛntəri/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more rudimentary] [حالت عالی: most rudimentary]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ابتدایی اولیه

معادل ها در دیکشنری فارسی: ابتدایی اولیه
مترادف و متضاد elementary
  • 1.Her knowledge is still only rudimentary.
    1. دانش او همچنان تنها (در سطح) ابتدایی است.
  • 2.Some unusual fish have rudimentary legs.
    2. بعضی ماهی‌های غیرمعمول پاهای ابتدایی دارند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان